سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلنوشته

سوئیچ رو برداشتم و ماشین رو روندم توی این هوای بارونی ماشین سواری میچسپه پخش رو روشن کردم خراط ها میخوند

بگین کاری اینبار ازم بر نیومد

بگین کم آوردم یا صبرم سر اومد

بگین باز بیادوبه قلبم بشینه

بگین جای اسمش هنوز نقطه چینه"

بارون بارون بازم بارون .... جاده خیس خیس شده کنارفواره بیمارستان که یه عالمه آب جمع شده 

از شهر زدم بیرون دور دور.... رفتم تو جاده فرعی تا حالا این منطقه رو ندیده بودم یه روستا کوچیک بود که به دل مینشست. اسمش رو شنیده بودم اما تا حالا ندیده بودم

جووناش زده بودن بیرون گروه گروه زیر بارون قدم میزدن خوش بحالشون

خواننده باز میخوند :

...تا وقتی که در وا میشه لحظه دیدن میرسه

هرچی که جاده ست رو زمین به سینه من میرسه

ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی میخوام میرسم

وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم

گلهای خواب الوده رو واسه کی بیدار بکنم

دست کبوترهای عشق واسه کی دونه به پاشه

مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه

آخ که چقد این اهنگ رو دوست دارم زیــــــــــــــــــــــــــــــــاد

نه من تورو واسه خودم نه از سر هوس میخوام

عمر دوباره منی تو رو واسه نفس میخوام

 

باز بارون بارون ................

خداجونم خیلی دوستتدارم دوست داشتن


نوشته شده در جمعه 89/11/1ساعت 12:36 عصر توسط آیسان کیان نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ